یک مربی چگونه فکر می کند و چگونه سوال می پرسد؟
قانون اصلی تفکر مانند یک مربی این است که خیلی فکر نکنید.. مربیان عالی، کاری میکنند سؤالات و مشاهداتشان ابتدایی باشد. منظورم این است، وقتی مراجع در حال صحبت کردن است، شما در حال فکرکردن هستید. کمی فکر کردن مشکلی ندارد. اما وقتی جریان فکرتان ادامه پیدا میکند با ارتباط برقرار کردن بین مسائل به شیوه ای که فکر میکنید مسائل به هم ربط دارند ایدههای پیچیدهتری به ذهنتان می رسد.
مغزتان به نحوی دائما در مسیر پرسش و پاسخ برای به زبان آوردن سؤال یا نظری خوب است. به این مثال توجه کنید. تصور کنید مراجعتان میگوید میخواهد کتابی بنویسد، اما گیر کرده است. به محض اینکه این مسئله را در گفتگو با شما مطرح میکند، مغزتان راه می افتد و فکرهایی به ذهنتان میرسد. جریان فکرتان ممکن است چیزی شبیه این باشد.
منظورش از گیر کردن چیست؟
نمیدانم چه چیزی او را گیر انداخته است؟
احتمالا وقت یا انرژی کافی برای کتاب نوشتن را ندارد.
به نظر میرسد مسئله ی الویت بندی باشد.
به جای مراجع فکر نکنید!
در اینجا مسئله این است که سؤالتان، نتیجه ی پردازش کردن زیاد است. سؤالی که از بقیه خیلی بهتر است، سؤال اول بود، «منظورش از گیر کردن چیست؟ این سؤال بهتر است، زیرا باعث میشود خود مراجع به جای شما مسئله را پردازش کند. این سؤال ابتدایی است، سؤال پردازش شده نیست.
حالا واقعیت این است که بدون اینکه بدانیم خیلی پردازش میکنیم. در مثال ما، ممکن است تمام این پردازش ها را در چند ثانیه در بخش های تاریک و مبهم مغزتان انجام دهید، که حتی نمیدانید دارید به آن فکر میکنید. مربیان عالی به خود یاد میدهند متوجه فکر کردن خود شوند تا فرایند تفکر خود را متوقف کنند یا از آن پشتیبانی کنند تا بتوانند حرفهای ساده و ابتدایی بزنند که مراجع را به فرآیند تفکر دعوت کند. چرا در برابر تفکر ابتدایی مقاومت می کنیم؟ تقریبا مثل این است که نوعی واکنش آلرژیک به ندانستن داریم. در بیشتر گفتگوها و روابطمان وقتی کسی چیزی مطرح میکند مانند فیلم، بازی ورزشی، دستگاه فناوری، یا رویدادی در اخبار میخواهیم بلافاصله بفهمیم راجع به چه چیزی حرف میزنند. به عبارت دیگر، میخواهیم بدانیم و نمیخواهیم دچارندانستن باشیم.
سوالات ساده بپرسید؟
هنگامی که مراجع می گوید گیر کرده است، چیزی درون ما وجود دارد که نمیخواهد قبول کند نمی دانیم منظورش دقیقا از گیر کردن چیست. به اشتباه فکر می کنیم پرسیدن سؤالات ابتدایی درخواست از مراجع برای توضیح چیزی از ما است که خودمان باید بدانیم. اما مسئله این نیست. سؤالات ابتدایی دعوتنامه هایی قدرتمند از مراجع برای اکتشاف در مسائل است. هشدار: سؤالات ابتدایی را تنها به تکنیکی برای استفاده تبدیل نکنید. به جایش، واقعا تفکر ابتدایی را در مغزتان تنظیم کنید و از آنجا مربیگری را آغاز کنید. وقتی چنین کنید، متوجه سؤالات ساده ای خواهید شد که در ابتدای مسیر فکرتان قرار دارند و شما هم مشتاقانه این سؤالات پردازش نشده را خواهید پرسید. صادقانه بگویم، کمی طول میکشد بعضی از مربیان این سؤالات اولیه و ساده را پیداکنند. برای شروع، اجازه دهید چند سؤال ساده را با شما به اشتراک بگذارم:
منظورت از آن چیست؟
چطور باید شروع کنیم؟
در این گفتگو درکجا قرار داریم؟
چه چیزی در این مسئله واقعا برایت اهمیت دارد؟
روش مناسب برای باز کردن این مسئله چیست؟
فرایند تصمیم گیری باید چگونه باشد؟